معنی شهری زیبا در استرالیا

حل جدول

شهری زیبا در استرالیا

ملبورن

سیدنی


شهری در استرالیا

ادلاید

آدلاید، مونتمگنت

ملبورن

آدلاید

آدلاید، کانبرا، سیدنی، ملبورن، وومرا، تارکولا

سیدنی

آدلاید، کانبرا، سیدنی، ملبورن

وومرا

آدلاید، ملبورن

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

استرالیا

استرالیا. [اُ] (اِخ) جزیره ٔ استرالیا پنجمین بَرّ عالم است، وسعت آن تقریباً معادل اروپاست و مساوی با هفت میلیون و هفتصد هزار گز مربع و از حیث پستی و بلندی به سه قسمت میشود: اول قسمت شرقی که کوهستانی و مرتفع و معروفترین جبال استرالیا در این قسمت واقع شده، دوم اراضی مرکزی که شامل بعض فلاتهای کوچک و کویرهای ویکتوریا است که در جنوب شرقی واقع شده، سوم حدود غربی استرالیا که پوشیده از فلاتهای مرتفع است ولی وسعت فلات مزبور بسیار کم است. آب و هوای این جزیره هم نسبت بعرض جغرافیائی و پستی و بلندی اراضی تغییر میکند چنانکه در شمال آب و هوائی گرم و در جنوب آب و هوائی معتدل داردو در مشرق مرطوبی و در حدود مرکزی و کویرها بکلی خشک و برّیست. رودهای آن در شمال و مشرق بسیار است و اغلب قابل کشتی رانی میباشد ولی طویل نیستند. بزرگترین رود آن همان رود مورای است که در جنوب شرقی جاری و شعبه ٔ عمده اش رود دارلنگ است. سرچشمه ٔ این رود از جبال استرالی است ولی جریان آن چندان منظم نیست، پستی و بلندی آن بسیار است بهمین مناسبت برای کشتی رانی چندان صلاحیت ندارد. در این جزیره دریاچه های فراوان دیده میشود ولی چندان معروف نیستند، عمده ٔ آنها دریاچه ٔ موسوم به گردنیر و ترنس است که در حدود جنوبی واقعند. سواحل شرقی استرالیا مرتفع و کوهستانی و بریدگی آن کمتر است. سواحل جنوبی و شمالی پست و رسوبی و شن زار و نسبهً بیشتر بریدگی دارد، سواحل غربی هم مرتفع میباشد، ولی به ارتفاع سواحل شرقی نیست. خلیج معروف آن در شمال، خلیج کارپانتاری و در جنوب خلیج بزرگ استرالین است و دماغه ٔ یرک هم در شمال است. در سمت مشرق خلیج عمده ٔ سیدنی و دیگر خلیج بتانی در جنوب سیدنی در مقابل سواحل شمالی جزایر ملویل و باتهورست واقع شده است. سواحل جزیره ٔ استرالیا بواسطه ٔ اسپانیولیها و انگلیسها مکشوف شده و از وضع طبیعی حدود مرکزی آن تا ازمنه ٔ اخیر هم اطلاع نداشتند. بعضی از سیاحان انگلیسی در مرکز استرالیا مسافرت و از وضع طبیعی آنجا استحضار حاصل کردند. نژاد اهالی استرالیا به دو قسمت میشود: اول نژادبومی که شامل ماله های سیاه پوست است و در واقع رنگ پوست آنان بسیار سیاه نیست بلکه برنگ قهوه ای است. تمدن این طوایف هم در منتهی درجه ٔ پستی است. از زراعت هم اطلاعی ندارند و وضع زندگانی آنان بسیار ناقص و منازل ایشان بی ترتیب و غیرکامل است. حیوانات بزرگ در استرالیا یافت میشود و اهالی کمتر بتحصیل گوشت موفق میشوند و هرچه بیابند از قبیل موش و مار و غیره را میخورند. آدم خوری هم مابین آنها رواج دارد و گوشت انسان برای آنها غذای لذیذ کمیابیست. عدّه ٔ آنها در موقع ورود اروپائیها به استرالیا 150 هزار بوده و امروزه تقریباً 21 هزار است زیرا همان ظلمهائی که از طرف اسپانیولیها نسبت به هندیهای امریکا مُجری بود در آنجاهم برقرار است و انگلیسها به انواع و اقسام طرق در برانداختن نسل این افراد سعی میکنند. اگرچه بعضی عادات مذمومه ٔ اروپائی از قبیل شرب مسکرات و غیره بین آنها رواج کلی دارد و بیشتر در انهدام آنها کمک میکندباز انگلیسها از اقدامات خود دست برنمیدارند و آنهارا مانند حیوانات هر وقت بچنگ آرند بقتل میرسانند. دیگر از ساکنین استرالی مهاجرین اروپائی هستند و عمده ٔ آنها انگلیسها میباشند که ابتدا در سواحل شرقی و جنوب شرقی اقامت کرده و رفته رفته بعدها بسواحل غربی و جنوبی هم نفوذ کردند و این نقاط را هم مسکون ساختند و امروز جزو عمده ٔ اهالی استرالیا همان انگلیسها هستند. دیگر از مهاجرین اروپائی آلمانیها و فرانسویهامیباشند. در اواخر قرن نوزدهم چینیها هم بدانجا رو آورده بدسته های بسیار به آنجا میرفتند لکن دولت انگلیس به واسطه ٔ اتخاذ بعضی تدابیر از آنان جلوگیری کرد. زبان رسمی و عمده زبان انگلیسی و مذهب پرتستانیست و پیروان مذهب کاتولیک هم در بعض نقاط هستند و مذهب چینیها بودائی است. تمام استرالیا به انضمام جزیره ٔ تاسمانی به شش مهاجرنشین مستقل تقسیم میشود و وضع حکومت هر یک بترتیب حکومت انگلیس است. استرالیا «کامن ولث » یا «کنفدراسین » است که در سال 1900 م. از مستعمرات قدیمه ٔ انگلیس تشکیل شده یعنی: استرالیای جنوبی، استرالیای غربی، گال جدید در جنوب، ویکتوریا، کوئین سلاند بعلاوه تاسمانی و سرزمین استرالیای شمالی و از طرف دولت انگلیس فرمانفرمای کل به استرالیا اعزام میشود و حکمران مزبور به استعانت عدّه ای وزرا امور مملکت را اداره میکنند. قوه ٔ مقننه هم با دو مجلس است، یکی مجلس سنا که اعضاء آن از طرف حکومت هر یک از مهاجرنشین ها انتخاب میگردد، دیگر مجلس مبعوثان که اعضاء آن از طرف اهالی استرالیا انتخاب میشوند و مدت وکالت آنان سه سال است. کلیهً باید دانست که جزیره ٔ بزرگ استرالیا از طرف دولت انگلیس به تحصیل استقلال خود بهره مند گردیده و امروز مستقل است و اداره ٔ امور داخلی و ترتیب مخارج و مداخل خویش را خود اداره میکنند و اعضاء حکومتی آن بهیچ وجه موظف دولت انگلیس نیستند جزفرمانفرمای مملکت که چون از طرف دولت انگلیس معین میشود مقرری خود را هم از آن دولت دریافت میدارد. جزیره ٔ استرالیا به پنج قسمت بزرگ منقسم میشود و هر یک از این قسمتها تشکیل مهاجرنشین میدهد که در امور داخلی خود مختار میباشند. پایتخت آن کامبرا و از شهرهای عمده ٔ آن ملبورن است که در حدود جنوبی استرالیا واقع شده است. دیگر از شهرهای استرالیا شهر سیدنی که در ساحل جنوب شرقی واقع شده و بندری تجارتی است و اهمیتش بیش از دیگر شهرهای استرالیاست و بطرز شهرهای امریکا ساخته شده و اغلب خطوط راه آهن جنوب شرقی استرالیا به آنجا ختم میشود. دیگر شهر آدلائید که در حدود جنوب استرالیا واقع شده و اهمیت تجارتی خاص دارد. دیگر بندر بریسبان که در شمال سیدنی واقع شده نیز اهمیت تجارتی دارد. از شهرهای معروفی که در مغرب استرالیا واقع است شهر پرث است که اهمیت تجارتی دارد و محل صدور محصولات معدنیست. شهر عمده ای که در جزایر تاسمانی واقع شده در جنوب بندر هبارت است که حاکم نشین این جزیره محسوب میشود.
جغرافیای ثروتی - نباتات: محصولات نباتی استرالیا بواسطه ٔ خشکی بسیار آن چندان مهم نیست و بیشتر در حدودسواحل اراضی زراعتی یافت میشود و اخیراً بمناسبت اینکه بعضی چاههای آرتزین در حدود مرکزی و شمالی آن حفر کرده اند برخی از اراضی مرکزی هم قابل زراعت شده است. عمده ٔ محصولات نباتی آن گندم و دوسر و جو و ذرّت است. نیشکر هم در آنجا بعمل می آید. دیگر جنگلهای آن که در قسمت جنوبی جبال واقع شده و چوب آن برای کشتی سازی است بسیار معروف است. اهم محصولات استرالیا حیوانات است و عمده ٔ آن اسب و گوسفند و خوک است و گوشت انگلستان از اینجا تهیه میشود. معادن استرالیا هم بسیار است. عمده ٔ آن معدن طلاست که شهرت آن در ازمنه ٔ اخیره باعث هجوم مهاجرین اروپائی بدانجا گردید و حدود مرکزی آن که بکلی بیحاصل است مسکون شد، دیگر معدن نقره که آن هم اهمیتی مخصوص دارد، دیگر معدن مس در جنوب استرالیا و جزیره ٔ تاسمانی یافت میشود و معادن ذغال سنگ در جنوب شرقی بسیار است. معادن سُرب و روی و قلع آن چندان اهمیت ندارد.
صنایع آن: بمناسبت کثرت محصولات معدنی مخصوصاً زغال سنگ و جدّیت بسیار اهالی صنایع استرالیا در مدت کم بسیار ترقی کرده است و از عهده ٔ تهیه ٔ حوائج خود و سایر مهاجرنشین های اقیانوسیه تقریباً برمی آید و آنچه را هم که باید از خارج وارد کنند به انگلیسیها مراجعه میکنند و در واقع عمده ٔ تجارت آن با انگلیس است.
وسائل حمل و نقل: وسایل حمل و نقل آن اخیراً بسیار شده و عمده ٔ آن در حدود جنوب شرقی است ولی هیچ یک برّ استرالیا را قطع نکرده است. قدرت و نفوذ استرالیا در جنوب بسیار است. جمعیت استرالیا 5437000 تن است.


زیبا

زیبا. (اِخ) دهی از دهستان ززوماهرواست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 985 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

زیبا. (نف) از: «زیب » + «ا» (فاعلی و صفت مشبهه). زیبنده. (حاشیه ٔ برهان چ معین). بمعنی نیکو و خوب است که نقیض زشت و بد باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج):
زیبا نهاده مجلس و خالی گزیده جای
ساز شراب پیش نهاده رده رده.
شاکر بخاری.
درشتی نه زیباست ازشهریار
پدر نامور بود و تو نامدار.
فردوسی.
به پیش همه موبدان شاه گفت
که زیبا بود شاه را ماه جفت.
فردوسی.
گفتار تو بار است و کاربرگ است
که اشنود چنین بار و برگ زیبا.
ناصرخسرو.
که مرا بی بقای خدمت او
زندگانی کثیف و نازیباست.
خاقانی.
این چرخ نازیبا لقب از دست بوست کرده لب
شیرین تر از اشک طرب از چشم مینا ریخته.
خاقانی.
هرچه از آن خلط و خون زیبا بود
مبتلای آن شدن بیجا بود.
عطار.
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت.
(گلستان).
نه هرکه به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. (گلستان). || جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و شایسته. (ناظم الاطباء). هر چیز خوب و باملاحت بود و نیکو و آراسته باشد. (شرفنامه ٔ منیری). نیکو. جمیل. قشنگ. خوشگل. مقابل زشت، بدگل. (از فرهنگ فارسی معین). جمیل. حَسَن. خوب. مقابل زشت. نیکو. وسیم. خوبروی. قشنگ. خوشگل. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
بیاراست رخ را بسان بهار
وگرچند زیبا نبودش نگار.
فردوسی.
خردمند و زیبا و چیره سخن
جوانه بسال وبدانش کهن.
فردوسی.
جوانی دژم ره زده بر در است
که گویی به چهر از تو زیباتر است.
اسدی.
زیبا به خرد باید بودنت و به حکمت
زیبا تو به تختی و به صدری و نهالی.
ناصرخسرو.
ای چرخ از آن ستاره ٔ رعنا چه خواستی
وی باد از آن شکوفه ٔ زیبا چه خواستی.
خاقانی.
جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقه ٔ زلف
عاشقان کان رخ زیتونی زیبا بینند.
خاقانی.
چند بارش دیده ام در خواب لیک
طلعتش این بار زیبا دیده ام.
خاقانی.
وگر بر وی نشستن ناگزیر است
نه شب زیباتر ازبدر منیر است.
نظامی.
هرکه زیباتر بود رشکش فزون
زانکه رشک از ناز خیزد یا بنون.
مولوی.
هرچه را خوب و کش و زیبا کنند
از برای دیده ٔ بینا کنند.
مولوی.
زشت باشد دبیقی و دیبا
که بود بر عروس نازیبا.
سعدی.
ای سرو به قامتش چه مانی
زیباست ولی نه هر بلندی.
سعدی.
با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ
گر بشوخی برود پیش تو زیبا نرود.
سعدی.
بردوخته ام دیده چو باز از همه عالم
تا دیده ٔ من بررخ زیبای تو باز است.
حافظ.
آنچه من یافتم از چهره ٔ زیبای کسی
به دو عالم ندهم شوق تماشای کسی.
صائب (از آنندراج).
جای رحم است بر آن قطره ٔ شبنم صائب
که نظر آب نداد از رخ زیبای کسی.
(ایضاً).
|| بمعنی زیبنده هم هست. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی) (آنندراج). زیبنده و شایسته: زیبای ِ گاه، شایسته ٔ تخت سلطنت. (فرهنگ فارسی معین). درخور. لایق. سزاوار. برازنده. برازا. زیبنده. ازدر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
ورا پنج دختر بد اندر نهان
همه خوب و زیبای تخت شهان.
فردوسی.
که شد تخت ایران ز خسرو تهی
کسی نیست زیبای شاهنشهی.
فردوسی.
وزو باد بر شهریار آفرین
که زیبای تاج است و تخت و نگین.
فردوسی.
سزاوار گنج است اگر مرد رنج
که بدخواه زیبا نباشد به گنج.
فردوسی.
من ثناگوی، تو زیبای ثنائی و به فخر
هر زمان سر بفرازم زمیان امثال.
فرخی.
آن مهی یافته از گوهر و زیبای مهی
و آن سری یافته بر خلق و سزاوار سری.
فرخی.
از درگه شهنشه مسعود باسعادت
زیبا به پادشاهی دانا به شهریاری.
منوچهری.
بونصر بر شغل عارضی بود که فرمان یافت و مردی سخت فاضل و زیبا و ادیب و خردمند بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 242).... یکچندی سالار غازیان غزنین و در آن سخت زیبا بود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 255).... در خادمی هزار بار نیکوتر از آن شد و زیباتر. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 382).
فزایم ز جان آفرین شاه را
که زیباست مر خسروی گاه را.
اسدی.
به پاداش این بود زیبای من
که امروز جویی همی جای من.
اسدی.
نماند آفریدون و جمشید شاه
نه تور و منوچهر زیبای گاه.
اسدی.
همه کار فغفور زیبای او
بیاراست آن رسم دربای او.
اسدی.
زیباست بر این شغل عمیدبن عمید آنک
کافی است به هر شغل و بهر فضل سزاوار.
مسعودسعد.
شهپر زاغ و زغن زیبای صید و قید نیست
این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند.
حافظ.

معادل ابجد

شهری زیبا در استرالیا

1442

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری